یادمه یه بار اتفاقی دیدمش. افتادم دنبالش با هزار خواهش و تمنا راضی شد چند لحظه باهام حرف بزنه. البته ترجیح من اون لحظه این بود ک فقط نگاهش کنم. ینی نمیدونستم چی بگم. ن ک حرفی نداشته باشم. نمیدونستم چجوری بگم ک داغون نشه. چون میدونم اگه حرفامو بشنوه خیلی بهم میریزه. خیلی. و این آخرین چیزیه تو این دنیا ک من بخام. ترجیح میدم همینجور خودم تنهایی داغون بمونم ولی اون ناراحت نشه. نمدونم چقد گذشته ازون روز. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رویس موزیک shabakemafilm دنیای وب زهرا موسی پور فومنی_ شاعر شهر تندیس ها فوت بهنام صفوی iprank قیمت خودرو تیک تاک کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. کلینیک شنوایی سنجی